عصر امروز به اتفاق پسرم از مسجد سلیمان عازم شهرستان شوش بودم که الزاما می بایست از جاده کشت و صنعت کارون گذر کرد و چقدر خوشحال بودم که بار دیگر و بعد از قریب ۲۰سال از ایام بازنشستگی در این شرکت مجددا کارون را خواهم دید.
شانس با من یار بود که سفرم در نخستین روز از آغاز برداشت نیشکر مصادف شده است. پس از مدت کوتاهی پسرم با اشاره و از دور کارخانه را نشانم می داد که ضعف بینایی مانع دیدنم می شد و بلاخره به نزدیکی گیت برداشت رسیدیم وبه دنبال آن تریلری باسبد زرد طلایی و مملو از نیشکر جلویمان سبز شد. بوی عطر دل انگیز ساقه های چاپر شده نیشکر هوش از سرم برده بود و دو باره جوان شده بودم با همان شور و شوق کارگری و در بین دوستان همکارم که امروزه خیلی از آنها در میان مانیستند،
گویا نه اینکه با پسرم هستم بلکه روی صندلی اتوبوس ترابری هستم که تازه از مسجد سلیمان به محل کار رسیده ام. حالی وصف ناپذیر داشتم با شوق جوانی و انرژی مضاعف برای رفتن سرکار و عشق روزگاران پیش در کارخانه امان از من گرفته بود.
و عجیب با اصرار از پسرم خواستم برای لحظه ای به ورودی گیت اصلی شرکت برویم.
وقتمان تنگ بود و می بایست برای انجام کارمان به موقع در شوش باشیم اما عظمت کارون بزرگ و باید بگویم مهربان، سخاوتمندانه مرا به آغوش خود دعوت میکرد درست مثل پدری که بعد از سالها دوری فرزندش را می بیند.
شرکت به نظر چابک و جوان بود ورودی شرکت نسبت به سالیان دورتر با جایگاه های نوسازی شده ،شیک و البته تازه تاسیس گاز و بنزین نمای دروازه ورودی را زیباتر و به روزتر کرده بود، تردد خودروهای مدرن خارجی که بعضا دارای شماره اموال شرکت بودند حکایت از روزگار به غایت خوب کارون داشت و پارکینگ خودرو های شخصی که مملو از سواری های ایرانی نشان از رفاه پرسنلی است که در کمپ صنعتی مشغول به کار و تلاش هستند.
به سختی و به کمک عصای چوبی که این روزها همراه همیشگی من است و به احترام کارون بزرگ پیاده شدم و از چند نفر از پرسنل که منتظر سرویس بودند اوضاع کنونی شرکت را جویا شدم که با خرسندی از روند جاری سخن میگفتند و از رونق شرکت و تولید امسال با امید حرف میزدند و خوشحال بودم که درست حدس زده ام درون کارون نیز همچون محیط بیرون آن به نیکی متحول شده است و دیوار زیبای سترگ پیش ساخته بتنی جدید منقش به لگو پر افتخار کارون برازنده این شرکت است که باغرور از آن حفاظت خواهد کرد.
دیگر بار سوار خودرویمان شدم اما نه مانند همیشه بلکه با غرور و افتخار از اینکه منهم فرزند پیر کشت و صنعت کارون بزرگ هستم که امروز از قبل جوان تر و با نشاط تر است و قطعا این سرزندگی و بالندگی مرهون زحمات مدیران و کارگران شریفی است که هم اینک هستند تا کارون اینچنین درخشان و مانا باشد.